نژاد ملکه کارنیکا با نوارهای سیاه رنگ، و با موهای خاکستری روشن تا زرد متمایز از دیگر زنبورهاست. به دلیل این علائم، رنگ آن خاکستریتر از سایر گونههای اروپایی است. به همین دلیل است که گاهی اوقات از آن به عنوان زنبور خاکستری کارنیولان یاد میشود.
اگر چه خاستگاه اصلی زنبور کارنیکا در صربستان و ایالت قدیمی کراجینا در صربستان است، اما در اسلوونی توسعه یافته است. زندگی مردم اسلوونی ارتباط نزدیکی با زنبور عسل و زنبورداری دارد. اجداد آنها در زنبورداری با زنبور کارنیولان بسیار موفق بودند. نژاد ملکه کارنیکا در واقع توسعه یافته همان نژاد اصیل کارنیولاین است. تاریخچه زنبور کارنیولاین در اسلوونی به زمان پس از پایان آخرین عصر یخبندان یعنی حدود ۱۰ هزار سال پیش برمی گردد.
زنبورداری در بین روحانیون و معلمان مدرسه گرفته تا در بین دهقانان و مردم روستا رایج بود. در گوشه مزارع و باغهایشان همیشه یک یا چند کندو وجود داشت.
در بین زنبورداران افرادی بودند که برای پیشرفت این تجارت تلاش زیادی کردند. یکی از حامیان واقعی تجارت و یک زنبوردار بزرگ در قرن هجدهم، پیتر پاول گلاور (۱۷۲۱ – ۱۷۸۴) بود که زمان و پول زیادی را برای پیشرفت زنبورداری صرف کرد.
در سال ۱۷۶۸، دولت وین به پاول گلاور برای پیشرفت زنبورداری در استان کارنیولا پیشنهاد همکاری و کمک داد. پاول گلاور به عنوان یک پیشگام در میان زنبورداران اسلوونی، پاسخ مفصلی به این پیشنهاد داد و روشها و شرایط زنبورداری را تشریح کرد.
وی راه اندازی مدارس زنبورداری و تصویب مقررات مناسب را در توسعه و رشد هر چه بیشتر این حرفه پیشنهاد کرد. او تقاضای انتشار کتابچههای راهنما را به زبان اسلوونی داد. در نهایت او تنها کسی بود که در سالهای ۱۷۷۸ چنین کتابچهای را به زبان اسلوونیایی نوشت.
در اسلوونی در زمان پاول گلاور یک زنبوردار دیگر وجود داشت که تأثیرش بسیار فراتر از مرز کارنیولا بود. او آنتون جانشا (۱۷۳۴ – ۱۷۷۳)، اهل برزنیکا در کارنیولای شمالی بود. او به دستور امپراتور وقت، اولین معلم زنبورداری در دربار سلطنتی اتریش لقب گرفت.
گرچه او هنگام مرگ تنها ۳۹ سال داشت، اما میراث بزرگی از دانش را برای آیندگان به جا گذاشت. او رسالهای در مورد بچه دهی زنبورها نوشت و همچنین یک راهنمای کامل زنبورداری از خود به جای گذاشت که در اواخر سال ۱۷۷۵ پس از مرگ او منتشر شد. شکوفایی زنبورداری در قلمرو اسلوونی کنونی بسیار مدیون اوست.
اولین کسی که جهان را در مورد این نوع خاص از زنبور کارنیولا آگاه کرد، تاجر زنبور عسل فیلیپ روتشوتز بود. در مقالهای که در سال ۱۸۵۷ در یک مجله محلی منتشر کرد، او در مورد یک زنبور محلی صحبت کرد که آن را کارنیولاین معرفی کرد.
این خبر علیرغم نظر منفی بارون برلپش که در آن زمان مرجع مسلم آلمان در زنبورداری و یکی از ناشران مجله فوق الذکر بود، توجه زیادی را در مورد این زنبور تازه کشف شده برانگیخت.
تقریبا در سال ۱۸۶۳، کشیش موربیتزر از موراویا، بر اساس تجربه خود انجمن زنبورداران موراویا را تاسیس کرد.
دکتر زیوانسکی از برنو، توصیه کرد که یک مرکز تجاری زنبورداران ایجاد شود که که خیلی زود در اسلوونی اتفاق افتاد. در طول سه سال اول وجود آن، حدود ۳۰۰۰ کلنی با ملکه زنبور عسل در بین زنبورداران توزیع شد. این انجمن در مجموع بیش از یکصد هزار کلنی زنبور را توزیع کرد.
اساس این تجارت موفق، یک کندوی ساده روستایی بود که بعدها کرانجیچ یا کندو کارنیولان نام گرفت. این کندو ویژگیهایی داشت که برای حمل و نقل مناسب بود.
در سال ۱۸۷۹، پولمان کتابچهای با عنوان (ارزش نژادهای مختلف و تغییرات آنها بر اساس زنبورداران معتبر) منتشر کرد. او در این کتاب در مورد زنبور کارنیولان صحبت کرد و از آن با نام علمی کارنیکا (apis mellifera carnica) یاد کرد.
او در مقدمه این کتاب از کارشناسان مختلف معاصر در زمینه زنبورها و نظر آنها که تقریبا بدون استثنا درباره کارنیکا مثبت بود، صحبت کرده است و به این نتیجه رسیده است که بارون فون روتشوتز، بهترین کارنیولانها را تامین کرده است. رودتشوتز اولین صادرکننده زنبور کارنیولان بود و خیلی زود این کار او توسط بسیاری دیگر تکرار شد.
یکی از این صادرکنندگان و مسلما بزرگترین و شناختهشدهترین آنها، میهائیل آمبروزیچ (۱۸۴۶ – ۱۹۰۴) بود که تجارت خود را در سراسر جهان گسترش داد. از اروپا تا شرق دور یعنی روسیه و تا ولادی وستوک گسترش یافت. از سال ۱۸۷۲ تا ۱۹۰۴ او نزدیک به ۴۰ هزار کلنی از نژاد ملکه کارنیکا صادر کرد و طبق برخی منابع تعداد آنها به ۷۴ هزار کندوی کارنیولاین با ملکه نیز رسید.
یان استرگار (۱۸۸۱ – ۱۹۵۵) بعدها به بزرگترین پرورش دهنده و صادرکننده زنبورهای کارنیولان تبدیل شد.
در دوره بین ۱۸۵۸ و پایان جنگ جهانی اول، صادرات حداقل ۱۷۰ هزار کندو ثبت شده است که برخی تخمینها حتی تعداد آنها را به ۵۰۰ هزار کندو میرساند.
فروش کندوچههای نژاد ملکه کارنیکا بسیار سودآور بود و زنبوردار علاوه بر عسل، از فروش عمده زنبور نیز سود میبرد. زنبورداران با گرفتن بچه طبیعی برای تکثیر بیشتر کلنیها برای بردن به منبع شهد و گرده گندم سیاه، که گلدهی آن تا اواخر ماه اوت آغاز میشد، تشویق شدند.
پس از جنگ جهانی اول، تجارت زنبور عسل تقریبا متوقف شد.
بعدها معرفی کندوهای با قاب بزرگ امکان برداشت مقادیر بیشتری عسل را نسبت به زنبورداری با کندوهای سنتی کوچکتر فراهم کرد.
کم کم بچه دهی طبیعی به یک ویژگی ناخواسته برای زنبورداران تبدیل شد و تلاشهای متعددی در این زمینه انجام شد تا با پیروی از چندین نمونه خارجی، این عیب کارنیکا برطرف شود. زنبوردار بزرگ اسلوونیایی، آنتون ژنیدارشیچ، نقش مهمی در این زمینه ایفا کرد.
جنگ جهانی دوم به تمام این فعالیتها پایان داد. پس از جنگ جهانی دوم، چندین پروژه بزرگ که توسط انجمن زنبورداران تامین مالی شده بود، شکست خورد.
پس از جنگ جهانی دوم، به ویژه پس از سال ۱۹۷۹، تلاشهای زیادی برای احیای یک پرورش سیستماتیک نژاد ملکه کارنیکای زنبور عسل انجام شد.
در سال ۱۹۸۴ خدماتی در سطح ملی برای انتخاب زنبورهای کارنیولان در موسسه کشاورزی اسلوونی تاسیس شد که کیفیت این زنبور را بهبود بخشید.
وزارت جنگلداری و غذا، کمیسیونی را به عنوان مسئول بازرسی و تایید نقاط جفت گیری و تکثیر ملکه زنبور کارنیولان تعیین کرد و بررسی کفایت داوطلب ثبت نام پرورش ملکه از سوی یک گروه کارشناسی از سازمان پرورش صورت میگرفت.
در اسلوونی این کمیسیون هر سال نقاط جفت گیری و پرورش نژاد ملکه کارنیکا را با مشارکت یک متخصص زنبورهای عسل از موسسه کشاورزی اسلوونی، بررسی میکرد.
در اروپا و بویژه کشور اسلوونی، طرح انتخاب زنبور از نظر مالی و همچنین از طرق دیگر توسط وزارت کشاورزی، جنگلداری و غذا بر اساس قانون دامپروری (۱۹۷۸) و مقررات مربوط به شرایط پرورش و بازاریابی نژاد ملکه کارنیکا و مدیریت نقاط جفت گیری انجام میشد.
از جمله، این مقررات شامل این ماده است که پرورش زنبور کارنیولان فقط در ۳۰ کیلومتری نقاط جفت گیری ثبت شده مجاز است. بنابراین، تا به امروز، با کمک اقدامات حرفهای مناسب، آنها موفق شدهاند که جمعیت خودگردان زنبورهای منطقه کارنیولا را در اکثر مناطق اسلوونی حفظ کنند. تنها زنبور مجاز در کشور اسلوونی در حال حاضر فقط نژاد ملکه کارنیکا است.
امروزه اتریش و آلمان سهم عمدهای در اصلاح نژاد ملکه کارنیکا دارند. بهترین مرکز اصلاح نژاد ملکه کارنیکا در آلمان و اتریش قرار دارد و در کار خود بسیار موفق بودهاند تا جایی که اغلب زنبورداران اروپا اعلام کردهاند که با وجود نژاد ملکه کارنیکای اصل به هیچ زنبور دیگری نیاز ندارند.
امروزه زنبور نژاد ملکه کارنیکا (carnica) در منطقه وسیعی از اروپای مرکزی، در بخش کوچکی از شمال ایتالیا، و در بخش شرقی رشته کوههای آلپ، و کل قلمرو اسلوونی، و در بخش قابل توجهی از اتریش زندگی میکند. اتریش، بیشتر مجارستان، بخشی از رومانی، یوگسلاوی، بوسنی و هرزگوین، و همچنین کرواسی مناطق پرورش کارنیکاست.
اندازه بدن نژاد ملکه کارنیکا تا حد زیادی به زیستگاه طبیعی آن بستگی دارد. در مقایسه با زنبورهای عسل برخی نژادهای دیگر، زنبور کارنیکا قادر است از گرده گل نهایت استفاده را ببرد.
در زیرگونه زنبورعسل کارنیکا، سه اکوتیپ اصلی وجود دارد
- کارنیکا آلپ شامل اسلوونی، اتریش، اسلواکی
- کارنیکا پانونی شامل ناحیه دانوبی
- کارنیکا مدیترانهای
اکوتیپ آلپی کارنیکا دارای بالهای بزرگتر از زنبورهای برخی از گونههای دیگر است. بدن آن کوچکتر از بدن زنبور سیاه است. مناطقی که گونههای آلپی و پانونیایی زنبورهای کارنیکا در آن یافت میشوند با زمستانهای طولانی و سخت دارند. در این مناطق بهار نسبتا کوتاه است و کل منطقه با نوسانات دمایی قابل توجه روزانه و فصلی روبرو است که مستلزم گسترش سریع و شدید کلنیهای زنبور عسل است.
با سلام.
زمستان پارسال سرمای منطقه ما خیلی شدید بود بطوری که تمام زنبورهای منطقه ما تلف شدن حتی لاین کارنیکای تلقیح مصنوعی و طبیعی که داشتم و بین همه زنبورها فقط 3 عدد سالم موندن که 2 تا از اونها خیلی ضعیف بود ولی یکی دیگشون که هیبرید کارنیکا بود کاملا قوی تونست زمستون رو بگذرونه.
اگر بخوام خصوصیات این کندو رو (زمستان گذرونی خارق الاده و جمعیت خوب ) رو داشته باشم بهتره اقدام به تولید زنبور نر از این کندو کنم یا زنبور ملکه؟
در ضمن کندویی دیگه دارم که عسل اوری خیلی خوبی داشته اما جمعیتش زمستونگذرونیش کمه.
از کدوم ملکه بگیرم و از کدوم زنبور نر تا کندو هایی داشته باشم که هم عسل زیادی جمع کنن هم زمستانگذرانی و جمعیت مناسبی داشته باشن.
ممنونم ازتون
سلام. از کندوی کارنیکا ملکه بگیرید بهتره
عرض سلام وادب خدمت استاد عزیز…
جناب من زنبوردار آذربایجان غربی شهرستان سردشت هستم.در منطقه مابخش قابل توجهی از سال هواسردوبرفی هستش وبه دلیل تغییرات زیاد دما درروز کلنی هایی از زنبور از بین میرومند..
من میخواستم بدونم که اگر نژاد کارنیکا به این منطقه آورده بشه وبتونیم در این منطقه نژاد کارنیکا رو پرورش بدیم آیا خرید ملکه به تنهایی میتواند پاسخگوی معرفی به کلنی نژاد خودمان باشد یعنی ملکه داخل کلنی رو اگر خارج کنیم و ملکه کارنیکا رو معرفی کنیم آیا با نژاد نر ما جفتگیری خواهد کرد و در صورت جفت گیری بچه متولد شده از آن نزاد خصوصیات کامل کارنیکا را خواهد داشت…
با تشکر و احترام فراوان از پاسخگویی ومطالب مفیدتون
سلام. بله روند کار به همین شکله که شما هر سال یک تلقیح مصنوعی تهیه کنید و از تخمهای اون ملمه تلقیحی برای زنبورستانتون ملکه تهیه بکنید. فقط سال اول ملکه ها با نر ایرانی جفت میشن و در سالهای بعد با نرهای کارنیکا جفت میشن
با سلام میخاستم بدونم حداقل برداشت عسل از یک کندوی نژاد اصلاح شده کارنیکا چقدر است؟در ضمن ما توو روستا زنبورداری میکنیم و طبیعت خوبی داریم و از هر کندوی نژاد ایرانی تقریبا میانگین سه کیلو عسل خالص طبیعی( بدون تغذیه)برداشت داریم،حالا اگه ازین نژاد استفاده کنیم میتونیم میانگین برداشت رو به ده کیلو افزایش بدیم یا نه؟ممنون میشم راهنمایی کنید
چون مدیریت و مکان متفاوت است پس مقدار متفاوت می شود. تقریبا 2.5 برابر ایرانی.
بله احتمالا 8 الی 12 کیلو بتونید.
با سلام
از مطالب مفیدی که در ساییتتون میزارید واقعا سپاس گزارم . اما در خصوص این پست یک سوالی برام پیش اومده من تقریبا بیش یک سال هست که راجع به تفاوت نژاد کارنیولان و کارنیکا دارم مطالعه میکنم اما در همه منابع هیچ تفاوتی بین این دو قائل نشدند و نژاد کارنیولان مربوط به منطقه کارنیولای اسلوونی هستش که اولین بار یه آقایی قبل از آنتوان جانشا اسم کارنیولان رو روی این نژاد گذاشته و اسم محلی اون هم اگر درست تلفظ کنم در ابتدا ژیبلا بوده و به اسم علمی زنبور کارنیکا معرووف هستش . از شما بزرگوار خواهشمندم اگر منابع معتبر مثل کتاب یا مقاله لاتین در اختیار دارید که تفاوتی بین این دو نژاد قائل شده باشند برای بنده ارسال بفرمایید.
صمیمانه از شما سپاسگزارم
سلام. کارنیکا و کارنیولان یکی هستند و شکی نیست اما کارنیولان بومی یا کارنیکای بومی با کارنیکای پرورشی متفاوت هستند.
مثلا شما به مرغ های محلیتون میگید کارنیولان و وقتی به صورت عمومی میخاین معرفی کنید بهش میگید کارنیکا
من میام از مرغ های نژاد کارنیکای شما که با کارنیولان یکی هستن یه تعدادش رو میخرم برای خودم
بعد میارمش و 100 سال اصلاحش میکنم و بهشون میگم کارنیکای پرورشی که با کارنیولان فرق داره
اینجا منظوراین نیست که این مرغ از مرغ های شما نیست. بلکه منظور اینه که چون اسم عمومیش کارنیکا هست و اصلاح هم شده باید بهش بگیم کارنیکای پرورشی
البته کارنیکای پرورشی ایندکسش با کارنیکای بومی یا کارنیولان فرق داره و به همین خاطر میگن نژاد کارنیکای پرورشی
پیروز باشید
خیلی جالب بود مطلبتون ♥
با سلام خواستم بدونم اگه بچه مصنوعی از این ملکه ها بگیریم آیا صفات مادری رو دارن یا فقط یکبار مصرف هستن
اگه منظور شما ملکه های این مطلب هست چون اینها لاین هستند و در طول میلیون ها سال به وجود آمده اند پس صفاتشون رو به نتاج منتقل میکنن. اما اگه ملکه هایی مثل هیبرید استارلاین باشه چون با تلاقی دو نژاد به وجود اومدن مشخص نیست نتیجه در نتاج بعدی چی بشه. بنده نسل سوم کارنیولان رو که با نژاد ایرانی هیبرید شده دارم و چند کندو امسال از مادری ها هم بهتر شدن.
سلام. ممنون از لطف و ادب شما. سایت شما لینک شد. خوشحال شدم کلاس های آموزشی شما رو دیدم. امیدوارم موفق باشید و تا جایی که می توانید از روش های نوین برای زنبورداران عزیز بگید. هر کمکی که از بنده بر بیاد در خدمت شما هستم. اخبار سایتتون رو در انجمن ما هم می توانید ارسال نمایید.
بسیار عالی بود با امید روزی ببینیم لاین تمام ایران ایتالیاعی یا کارنیولان شده بشرط خالصی