فروش ملکه کارنیکا
آموزش

تحولات صنعت زنبور داری در طول تاریخ

تا قرن 16 میلادی, عملیات زنبورداری در جهان خیلی ساده بود. بچه زنبور عسل در آخر بهار یا اول تابستان گرفته می شد و در پاییز شانه های عسل برداشت می گردید. عسل و موم از هم جدا می شوند و دوباره به کندوهایی که برای زمستان نگهداری می شوند عسل داده می شد. رابطه زنبور عسل و گرده افشانی گیاهان معلوم نبود. عوام خیال می کردند که ملکه شاه کندوی زنبور عسل است. کارگران و افراد نر از نظر جنسی مشخص نشده بودند و حقیقت این که موم به وسیله زنبور کارگر ترشح می شود نیز روشن نبود.

با شروع قرن 16 میلادی, تحولات شگرفی در زنبورداری به وقوع پیوست. در حدود همین سال ها بود که دانش اگر چه ابتدایی, شروع به نفوذ در تمدن انسان ها نمود و مشاهدات و مطالعات بنیادی درباره دوره زندگی و بیولوژی زنبور عسل آغاز شد.

در سال 1586 میلادی, دنیای زنبورداری مطلع گردید که زنبور عسل بزرگ داخل کلنی که شاه گفته می شد در حقیقت ماده است و باید ملکه گفته شود. در سال های 1607 –  1637 به ترتیب زنبوران نر و زنبوران کارگر که ماده هستند مشخص شدند. حقایق اولیه جفت گیری زنبور عسل تا سال 1771 روشن نبود.

در بسیار از صومعه های اروپا, زنبور عسل نگهداری می شد و جزء تجزیه ناپذیر آنها بود. هنگامی که صومعه ها بوسیله تجدید نظر طلبان خراب شد و انقلاب صنعتی در اروپا مردم را شهرنشین کرد که مفهوم آن تغییر در شیوه کشاورزی بود, بعضی از مزارع یا روستاهای کوچک که در حدود احتیاجات خود محصولات کشاورزی تولید می کردند به صورت سرمایه گذاری های اقتصادی در آمدند و زنبورداری نیز شروع به تغییر و تحول نمود. آن دسته از مردم که علاقه, دانش و ابتکار نگهداری زنبور عسل را داشتند عملیات خود را توسعه بخشیدند و فروشنده عسل شدند.

کندوهای سنتی جعبه هایی بودند که از لحاظ ساختمان وضع منظمی نداشتند. کندوها, سبد واژگونی بودند که از کلش بافته می شدند و Skep نام داشتند, بعدها همانطور که امروز هم معمول است افراد مبتکر شروع به تکمیل عملیات زنبورداری خود کردند. یکی از نوآوری ها اضافه کردن یک قسمت اضافی روی کندو Skep بود که تا حدودی شبیه کلاه مخصوص بود. زنبورها در داخل آن شانه می ساختند و اگر شرایط خوب بود آن را پر از عسل می نمودند و ملکه در آن تخم هم می گذاشت. شاید این کار مبدا پیدایش طبقه در زنبورداری امروزی باشد. جعبه هایی که به عنوان کندو بکار می رفت در بالا یا پهلو درب داشت که از آن شانه های عسل خارج می شد.

وسایل زنبورداری یکنواخت و استاندارد نبود, زیرا هیچ نوعی از نظر کاربرد کاملا رضایت بخش نبود. در بعضی کندوها, نوارهای تخته ای در سطح بالایی کندو قرار داشت و زنبورها شانه های خود را از این تخته ها آویزان می کردند. این نوارها و شان هایی که به آن متصل بودند, از سطح بالایی یا عقب کندو، قابل خارج کردن بودند. در هر حال غالبا شان های عسل ضمن خارج کردن می شکستند, زیرا زنبوران آنها را به هم و به دیوار کندو می چسباندند.

بعضی از زنبورداران عملیات جالب توجه حتی در مقایسه با استانداردهای امروزی می کردند. کندوهای یک زنبور دار اکراینی دارای شانه های متحرک و طبقات عمودی بود. تخته بالای کندو و در طبقه زیرین با طبقه بالا آنقدر فاصله داشت که فقط زنبوران بتوانند از بین آن عبور کنند. این عمل اولین ایده در آنچه که امروز کشف بنیادی مهندسی کندوی زنبور عسل نام گرفته است بود.

در اواخر قرن 16 و اوایل قرن 17 اروپائیان شروع به استقرار در قاره جدید کردند. آنها در مهاجرت از اروپا تنها وسایل خیلی مهم از جمله گاو شیری, اسب و البته زنبور عسل را به همراه خود برداشتند. تاریخ دقیق این که چه سالی زنبور عسل وارد آمریکا شده است معلوم نیست ولی اعتقاد بر این است که حدود سال های 1620 بوده است. ارقام بدست آمده از تولید موم در ایالات Virginia در سال 1622 را خبر می دهد و وجود کندوهای زنبور عسل طبق آمار از سال 1636 آغاز شده اند.

قاره جدید نشان داده که منطقه مناسبی برای پرورش زنبور عسل است. درختان افرا, بلوط, بید و سپیدار نمونه هایی از درختان بودند که منابع خوبی برای نوش و گرده به شمار می آمدند. همچنین درختچه های مانند فندق, سماق, تمشک و گل هایی مانند چوبدست طلایی و مینا.

زنبوران عسل معمولا در حاشیه جنگل ها خوب کار می کنند. قطع درختان در این منطقه که به منظور ایجاد زمین های زراعی انجام می گرفت, شرایط بسیار خوبی برای زندگی زنبور عسل ایجاد می کرد.

همانطور که امروز نیز اتفاق می افتد, کندوهای زنبور عسل بچه بیرون می کردند و کلنی هایی که فرار می کردند, در درختان توخالی جنگلی که محل مناسبی برای زندگی آنها در طبیعت بود لانه می کردند. بدین ترتیب زنبور عسل به سمت غرب آمریکا انتشار پیدا کرد در حالی که سلسله جبال آپالاش مانع طبیعی مهمی به نظر می رسید. اعتقاد براین است که زنبور عسل به یکی از چهار طریق زیر از این مانع گذشته و به سمت مغرب انتشار یافته است.

1 . از طریق تنگه Cumberland

2 . در طول دره رودخانه Mohawk

3 . در طول دره رودخانه Ohio

4 . از طریق جنوب در طول سواحل اقیانوس اطلس

شکی نیست که مهاجرین اولیه نیز در حرکت خود به سمت غرب زنبور عسل را نیز با خود برده اند و بچه بیرون کردن طبیعی و مهاجرت طبیعی آن نمی تواند تنها دلیل گسترش سریع آنها به غرب آمریکا باشد. در حوالی سال 1754 زنبور عسل به ایالت Ohio راه یافت و در ایالت تنسی سال 1750 و شرق تگزاس, شرق بنراسکا و مینه سوتا در سال 1820. اینکه زنبور عسل به سواحل غربی آمریکا با کشتی یا واگن های زمینی رفته است روشن نیست ولی معلوم است که در سال 1850 در این ناحیه زنبور عسل وجود داشته است. سرخ پوستان آمریکایی زنبور عسل را مگس سفید پوستان می نامیدند و نسبت به آن تلقی دوگانه داشتند.

زنبور عسل در سال 1822 به استرالیا, در سال 1839 به آمریکای جنوبی و در سال 1842 به زلاند نو راه یافت. از آن به بعد این حشرات در تمام سرزمین های اصلی کره زمین وجود داشته اند. زنبور عسل به خوبی با محیط جدید خو گرفته است و در حقیقت از لحاظ تولید عسل و بازدهی کندو, امروزه در دنیای جدید بهتر از دنیای قدیم است.

دوره جدید در زنبورداری از سال 1851 آغاز شد. یکی از مشکلات عمده که زنبورداران با آن مواجه بودند این بود که زنبور عسل شان ها را محکم به دیواره ها و سقف کندو می چسباند و برداشت عسل بدون شکستن شانه ها امکان نداشت. زنبورداران نوآور اقدام به استفاده از کادرها و نوارهای چوبی نمودند به این امید که زنبوران از این کادرها استفاده کنند و شانه ها به خوبی قابل خارج کردن باشند.

تلاش های آنان بی نتیجه بود تا اینکه یک کشیش و زنبوردار آماتور, یک حقیقت ساده را کشف کرد. Rev Lorenzo L.Langstroth دریافت که اگر بین کندو و اجزاء آن 8.5 تا 9.5 میلیمتر فاصله ایجاد کند, زنبور های عسل فاصله این قسمت ها را با موم و بره موم پر نمی کنند. فاصله های کمتر از 6.4 میلی متر به وسیله زنبوران مسدود می شود و در فاصله های بیشتر از 9.5 میلی متر شانه های مومی حدفاصل می سازند. لانگستروت بلافاصله اهمیت این مشاهده را دریافت و فاصله زنبور را به ثبت رساند. هم اکنون کارخانه دارانی که وسایل زنبورداری را می سازند این فاصله را در طرح ساختمان وسایل خود در نظر می گیرند.

اصول اساسی کندوی لانگستروت به سرعت مورد استفاده زنبورداران آینده نگر آمریکا و اروپا قرار گرفت و این عمل زنبورداران را به یک نوآوری دیگر هدایت نمود و آن ساختن موم دیواره یا Bee wax Fundation در سال 1875 توسط Johannes mehring آلمانی بود. Hurshka که اهل اتریش بود اکستراکتور را اختراع کرد.

در اثر انقلاب صنعتی, اشخاصی کوشا این نوآوری ها را توسعه دادند. در ایالات متحده آمریکا A.I.Root دستگاه استوانه ای پرس موم دیواره را ساخت که تولید تجارتی موم دیواره را ممکن ساخت. این اختراعات, انقلابی در وسایل زنبورداری را تکمیل نمود و رشته زنبورداری را از حد باغبانی و یک رشته کوچک و فرعی کشاورزی به صورت یک سرمایه گذاری بزرگ تجارتی در آورد.

در خلال جنگ های داخلی, کنگره آمریکا دو تصمیم تاریخی گرفت, یکی ایجاد وزارت کشاورزی U.S.D.A به عنوان نماینده دولت فدرال آمریکا و دیگری قانون مریل morrill act که به موجب آن دانشگاه های ایالتی تاسیس گردید. این تصمیم ها زنبور عسل و زنبورداری را نیز تحت الشعاع قرار داد و وزارت کشاورزی آمریکا در سال 1885 در مسائل زنبور عسل, تولید عسل و زنبورداری شروع به تحقیق نمود. بسیاری از دانشگاه های ایالتی نیز زنبورداری را به عنوان یکی از مواد درسی دانشگاهی پذیرفتند و تحقیقات روی زنبور عسل را شروع کردند. این تلاش ها تا به امروز ادامه دارد.

در سال های اخیر 6 آزمایشگاه صحرایی وابسته به وزارت کشاورزی در ایالات متحده آمریکا روی مسائل زنبور عسل تحقیق می کنند. بسیاری از آنها در ارتباط با دانشگاه ها کار می کنند و هر کدام یک رسالت عمده دارند و آن تحقیق درباره بیماری های زنبور عسل و مدیریت کلنی هاست. رسالت ثانویه بعضی از این آزمایشگاه ها بررسی مسائل منطقه ای و مسائل مورد علاقه زنبورداران در هر محل می باشد.

واحدهای ترویج که وابسته به وزارت علوم و تعلیم و تربیت هستند با همکاری ایالات, آموزش مداوم برقرار کرده اند. اکنون 26 ایالت آمریکا دارای پرسنل فنی در مورد زنبور عسل هستند که حداقل قسمتی از وقت خود را صرف تعلیم زنبورداری می کنند. تحول و انقلاب در زنبورداری طولانی و تدریجی بوده است و در این فاصله, وسایل و لوازم مناسبی برای پرورش زنبور عسل با بازده خوب تهیه شده است.

نژادهای مطلوب ژنتیکی خاصی از زنبور عسل انتخاب شده و از عادات و رفتار زنبور عسل آگاهی زیادی بدست آمده است. زنبور عسل در مقابل رام شدن به دست انسان سال ها مقاومت کرده است و تا سال 1852 تغییرات چندانی در وسایل زنبورداری مشهود نبود. امروزه برای عسل و موم جایگزین وجود دارد ولی برای گرده مشابهی نیست. بدین ترتیب به نظر می رسد که آینده زنبور عسل روشن است و برای انسان در خور تلاش و جستجو است.

{ مرتضی اسماعیلی }

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *