فروش ملکه کارنیکا
آموزش

ساختمان بدن زنبور عسل

ملکه زنبور عسل به سادگی از روی اندازه و شکل از افراد نر و کارگر مشخص می شود. طول بال ملکه نسبت به طول بدن در مقایسه با افراد نر و کارگران کوتاه تر است و شکم به نحو بارزی کشیده است. ملکه تخمگذار خیلی طویلتر از افراد نر است و کمی پهن تر از کارگران به نظر می رسد. زنبوران نر درشت تر و کوتاهتر از افراد کارگر و ملکه می باشند و زنبوران کارگر کوچکترین آنها هستند و بیشترین تعداد افراد یک کلنی را تشکیل می دهند.

هرکدام از این زنبورها در سلول های خاص خود پرورش می یابند. ملکه در سلول های مخصوصی که در روی شان ها به صورت عمودی آویخته اند پرورش پیدا می کند و زنبوران نر در سلول های درشت افقی به تعداد 287.1 عدد در هر دسیمتر مربع یعنی 16.5 عدد در هر اینچ مربع به وجود می آیند. سلول کارگر نسبت به سلول های ملکه و افراد نر از همه کوچکتر است و به تعداد 478.5 عدد در هر دسیمتر مربع یا 27.5 عدد در هر اینچ مربع که این شمارش مربوط به یک طرف شانه است.

داشتن اطلاعاتی درباره تشریح زنبور عسل به تفهیم زندگی و رفتار این حشره کمک می کند. در اینجا اختلافات ملکه, نر و کارگر زنبور عسل در هر مورد که وجود داشته باشد بیان خواهد شد. زنبور عسل مانند یک حشره معمولی است و به صورت جانور کامل بدن آن از سه قسمت سر, سینه و شکم تشکیل شده است. همچنین دارای دو جفت بال, شش پا, دستگاه گردش خون باز, سلسله اعصاب در سطح پشتی و رشته عصبی در سطح شکمی می باشد. زنبور عسل در اثر انتخاب طبیعی و طی مراحل تکامل, به صورت موجودی پر بازده و تخصص یافته در سطح بالا درآمده است.

موهای بدن زنبور عسل

موهای بدن آن خیلی مشخص و در بین زنبوران Hymenoptera به دلیل داشتن انشعابات جانبی متمایز می باشد. در عین اینکه اثر این موها کاملا شناخته نشده است, اما آنها به رشته های عصبی ارتباط دارند و از آنجا که اسکلت خارجی بدن زنبور عسل غیر حساس است بدون شک موها به عنوان دستگاه های گیرنده مکانیکی و تماسی یا لامسه عمل می کنند. بعضی از موها به عنوان دستگاه برقراری تعادل عمل می کنند و بدین وسیله زنبوران وضع خود را در رابطه با قوه ثقل مشخص می کنند. کارگران مسن غالبا مقدار زیادی از موهای بدن خود را از دست می دهند. اما اینکه این وضع در فعالیت های آنها اثر می گذارد یا نه مشخص نیست. عده ای موهای پرپشت و منشعب را در بدن زنبورهایapoidae  نشانه سازش فوق العاده آنها برای گرده افشانی گیاهان می دانند. این موها در ملاقات گل ها به نحو بهتری دانه های گرده را در خود نگاه می دارند که در هر حال زنبوران در مراحل بعدی آنها را از بدن پاک کرده و در روی اندام های مخصوص مثلا بند اول پای سوم جمع می کنند.

چشم های زنبور عسل

زنبور عسل مانند بسیاری از حشرات, دارای چشم های مرکب بزرگ می باشد. هرکدام از آنها مرکب از صدها واحد بینایی کوچک که Ommatidium نام دارد تشکیل شده است. هریک از این واحدها دارای عدسی خاص و بافتهای حساس به نور می باشند. دید از طریق یک چشم مرکب به صورت موزائیک پدیدار می گردد. اماتیدئی که مستقیما در خط سوژه قرار دارد آن را به وضوح می بیند. ولی چشم های ساده دیگر, آن را به وضوح نمی بینند. چنین تصور می شود که زنبور عسل از هر سوژه ای به تعداد اماتیدئم های هر چشم تصاویری از سوژه می بینند و هر حرکت مختصری توسط سوژه, به دقت مورد توجه زنبور قرار می گیرد و بدن ترتیب فاصله های نزدیک را خیلی دقیق تشخیص می دهند. چشم های زنبور عسل به نور پلاریزه, زرد, آبی متمایل به بنفش و ماوراء بنفش حساس است و نور قرمز را نمی بیند و اینطور تصور می شود که رنگ قرمز و رنگ سیاه از دید زنبور عسل یکی است و به صورت سایه های متغیری از خاکستری مشاهده می شوند. چشم های زنبور عسل نر در مقایسه با اندازه سر از چشم های زنبوران کارگر و ملکه خیلی بزرگتر است. زنبوران عسل همچنین دارای سه چشم ساده Oceil می باشند, اگر چه عمل چشم های ساده کاملا معلوم نشده, ولی تصور می شود که این چشم ها به تغییرات شدت نور حساس باشند که در عادات و رفتار زنبور عسل اثر می گذارد.

شاخک های زنبور عسل

آنتن یا شاخک زنبور عسل یک دستگاه خیلی مهم و حساس است که پوشیده از گیرنده های حساس می باشند. در عین اینکه عمل دقیق هر گروه یا دسته این گیرنده ها قابل تشخیص نیست, بدون شک این ارگان ها وسیله تشخیص عواملی مانند بو, فرومون یا هورمون خارجی, تماس و چیزهای دیگر است. در زنبور های نر تعداد بندهای شاخک یکی بیشتر است.

آرواره های زنبور عسل

آرواره ها مانند هر حشره عادی که دارای قطعات دهانی ساینده است, به کناره های منفذ غذایی Oral Orifice اتصال دارد و به دو طرف حرکت می کند. آرواره های افراد نر نسبت به ملکه و کارگران کوچکتر است و از نظر شکل کمی متفاوت می باشد. در کارگران آرواره ها به منظور جویدن و خارج کردن گرده از داخل سلول ها, شکل دادن و نصب ذرات موم, برای ساختن شانه ها و سلول های مومی, به منزله وسیله نگاهداشتن ذرات و اجسام و به منظور تمیز کردن کف کندو بکار می رود. به هر آرواره یک غده بزرگ Mandibular gland اتصال دارد که محل استقرار آن در داخل سر است. در ملکه این غده ماده شیمیایی مخصوصی ترشح می کند که ماده مترشحه ملکه یا Queen substance نام دارد. این ماده یک فرومون جلب کننده جنسی خیلی قویست و اعتقاد براین است که این ماده در کارگران برای نرم کردن موم در ساختمان شانه و سلول مصرف می شود. زنبور عسل از لحاظ اینکه هم قطعات دهانی جونده دارد و هم قادر به مکیدن شیره گل هاست وضع منحصر به فردی دارد. خرطوم در این حشرات یک لوله قابل جمع شدن است که از طریق آن نوش گل ها و آب را می مکند. وقتی که خرطوم بی استفاده مانده باشد به سمت عقب خم می شود.

لوله گوارش زنبور عسل

بین دهان و مری یک پمپ مکنده قرار دارد. این پمپ کیسه بزرگی است که دارای دیواره ماهیچه ای است و در داخل سر جای دارد. این کیسه وسیله مکیدن و فرو بردن نوش گل ها و برگرداندن محتویات چینه دان است که از نظر برداشت نوش از گل ها بسیار مهم است. در داخل کپسول سر همچنین غده های بزاقی و غده های ترشح کننده شیر زنبور عسل یا غذای نوزادان قرار گرفته است. کانال غذایی از دهان شروع می شود, بعد به پمپ مکنده می رسد, پس از آن مری و بعد چینه دان یا محفظه عسل قرار دارد. چینه دان قابل اتساع است. بلافاصله بعد از آن Proventriculus قرار دارد که به منزله دهانه معده است. به عنوان مثال این دهانه اجازه می دهد که گرده وارد معده شود ولی مانع عبور نوش گل می گردد و به همین ترتیب مانع از آن می شود که غذا از معده به داخل چینه دان برگردد. بعد از معده, روده قرار دارد که خمیده و چنبره ای است و پس از آن روده راست قرار گرفته است. روده راست دارای قدرت اتساع زیادیست و هنگامی که زنبوران در زمستان های سرد برای مدت طولانی در محیط بسته نگاهداری می شوند و نمی توانند پرواز و تخلیه فضولات را انجام دهند, این فضولات را تا چند ماه در خود نگاه میدارند. لوله های مالیپگی به عنوان دستگاه دفع ادرار کار می کنند که این ها لوله های باریک و پیچیده ای هستند که در فضای داخل شکم پراکنده اند و مواد زائد, بیشتر اسید اوریک و نمک ها را جذب می کنند و به داخل روده می ریزند. این لوله ها در محل اتصال روده به معده قرار گرفته اند.

دستگاه تنفس زنبور عسل

از بسیاری لحاظ زنبور عسل تفاوتی با دیگر ارگانیسم های چند سلولی ندارد. سلول های آن اکسیژن جذب می کند و گاز گربنیک دفع می نماید. این عمل به وسیله یک سیستم تنفسی تامین می شود که شامل سوراخ های تنفسی و تراشه ها می باشد زیرا اسکلت خارجی زنبور عسل طوری نیست که مانند غشاء بدن بعضی از جانوران بتواند از سطح پوست تنفس کند. تراشه ها لوله های خالی منشعبی هستند که دارای دیواره فنری ضخیم اند. هر یک از این لوله ها از سوراخی در سطح جلو که سوراخ تنفسی Spiracle نامیده می شود به تمام قسمت های بدن امتداد پیدا می کند. سه سوراخ تنفسی در سینه و شش سوراخ در روی شکم وجود دارد. توسط این لوله ها اکسیژن مستقیما به سلول ها می رسد و گاز کربنیک به همین نحو از سلول ها به خارج دفع می شود. تنفس همانطور که در بدن انسان هم عمل می شود به علت فنری بودن جدار لوله ها به انقباض و انبساط شکم ارتباط دارد.

تنظیم حرارت در زنبور عسل

زنبور عسل از نظر احتیاج به حرارت وضع منحصر به فردی دارد و در مقایسه با سایر جانوران خونسرد این حشره درجه حرارت بدن خود را در محدوده باریکی نگاه می دارد. برای استفاده از حرارت ناشی از متابولیسم غذا, دور هم جمع می شوند و برای خنک کردن خود از بال زدن استفاده می کنند.

دستگاه گردش خون زنبور عسل

تمام حشرات دارای دستگاه گردش خون باز هستند و خون در بدن آنها در داخل لوله های خاصی جریان ندارد بلکه در داخل فضای خالی بدن در حرکت است. خون در داخل بدن به وسیله یک لوله باریک که منقبض و منبسط می شود و در سطح پشتی شکم کشیده شده از سر تا انتهای شکم جریان پیدا می کند. قسمتی از این لوله که در ناحیه شکم قرار دارد قلب نامیده می شود و به قسمتی که در سینه قرار دارد آئورت گفته می شود. خون به سمت جلوی بدن پمپاژ می شود و از سوراخ های جانبی که Ostiol نام دارد خارج می گردد. اساسا این طرز گردش خون در مقایسه با گردش خون پستانداران مکانیسم خیلی مفیدی نیست. گو اینکه خون در حشرات فقط غذا را به سلول ها می رساند, اکسیژن و گاز کربنیک را با خود حمل نمی کند. به دلیل سیستم گردش خون باز هر زخم در بدن از جمله از دست دادن نیش باعث خون ریزی شدید و مرگ آن می گردد.

دستگاه عصبی زنبور عسل

جانوران قادرند که در مقابل تغییرات محیط طبیعی از خود عکس العمل نشان داده و خود را تطبیق بدهند. سلول یا گروهی از سلول های تخصص یافته که این تغییرات را دریافت می کنند ارگان های حسی نام گرفته اند. سلول هائی که انعکاسات و تحریکات را در بدن نقل و انتقال می دهند, اعصاب نام دارند. مانند سایر جانوران عادی, زنبور عسل دارای سیستم های حساس, سیستم های محرکه و رشته های عصبی می باشد. رشته عصبی مرکزی کاملا مشابه سایر حشرات است. مغز در قسمت پشتی کپسول سر قرار دارد و رشته عصبی در طول سطح سینه و شکم, تحریکاتی که به وسیله سر, چشم ها و آنتن ها اخذ می شود, به مغز و رشته عصبی انتقال می دهد. این تحریکات بسیاری از فعالیت های طبیعی را هدایت می کنند. اما اگر سر زنبور عسل را نیز قطع کنند, بعضی فعالیت ها مانند راه رفتن, پرواز و حتی نیش زدن توسط رشته عصبی مرکزی هدایت می شود.

سیستم شنوایی زنبور عسل

زنبور عسل دارای دستگاه شنوایی شناخته شده ای نیست, اما به سادگی می توان نشان داد که این جانور نسبت به ارتعاشات عکس العمل نشان می دهد. اینکه درک ارتعاشات به وسیله پاها, آنتن ها یا موهای حساس بدن یا ترکیبی از آنها صورت می گیرد دقیقا روشن نیست. بعضی نوسانات باعث می شود که زنبوران در جای خود بی حرکت شوند. وقتی زنبورداران با تجربه با کندوی زنبور عسل کار می کنند گاهی متوجه می شوند که یک یا دو زنبور عصبانی یا تحریک شده, صدای بخصوصی تولید می کنند که بدون شک این صدا در اثر بال زدن ایجاد می شود. این رفتار زنبوران دیگر را تحریک نمی کند. این نشان می دهد که زنبور عسل به طریقی که ما آگاهی داریم, قدرت شنوایی ندارد.

حلقه ها یا بند های شکمی زنبور عسل

شکم, دستگاه های اصلی داخل بدن از جمله معده, روده و همینطور دستگاه تولید مثل و ضمائم آن را در خود جای می دهد. زنبوران کارگر دارای بعضی غده های مخصوص می باشند. لارو زنبور دارای ده حلقه شکمی است. در ضمن تغییر حالت, Metamorphosis اولین حلقه شکم با سینه یکی می شود. بندهای 8 و 9 و 10 به شدت تغییر یافته و در بند هفتم پنهان می شوند و به همین لحاظ به نظر می رسد که زنبور عسل شش حلقه شکمی دارد. معمول است که تعداد بندهای بدن در حشرات در مراحل لاروی و جانور کامل طوری شمارش شود که قابل ارتباط باشند.

غده های موم ساز زنبور عسل

چهار جفت غده ترشح کننده موم در نیم حلقه های شکمی بندهای چهارم تا هفتم شکم قرار گرفته اند. در شرایط مساعد, سلول های مخصوصی تغییر شکل می دهند و به غده های موم ساز که قادر به ترشح موم باشند مبدل می گردند. سوراخ خروجی این غده به وسیله صفحات روی هم قرار گرفته شده پنهان است و به همین لحاظ تصور می شود که موم از بین بندهای زیرین شکم ترشح می شود. بعد از پایان دوره ترشح موم در کارگران این غده ها از بین می روند.

غده نازانف در زنبور عسل

غده نازانف Nassanoff در سطح پشتی حلقه هفتم شکم قرار گرفته است. این غده چند نوع مواد شیمیایی مهم ترشح می کند. این مواد شامل Geraniol,Neroli-Citrol و اسید Geranic و تعدادی مواد شناخته نشده دیگر می باشند. وقتی از این غده مواد بو دار ترشح می شود, زنبور کارگر نوک شکم خود را به سمت پایین می کشند تا سطح این غده ظاهر شود و این مواد شیمیایی را در جریان هوا قرار دهد.

نیش زنبور عسل

نیش در زنبور عسل مشابه تخمریز در سایر بال غشائیان است که از طریق آن تخم را داخل بدن حشرات میزبان یا بافت های چوبی گیاهان قرار می دهند. در کارگران زنبور عسل با مختصر تغییر, تخمریز به جای تخم, زهر تزریق می کند. تخمریز اگرچه به ظاهر قطعه واحدی به نظر می رسد ولی در حقیقت از سه قطعه مجزا تشکیل شده است. یک قطعه سه دندانه خم شده به طرف عقب دارد و دو تای دیگر 10 – 9 دندانه دارند. وقتی نیش کار نمی کند در داخل محفظه نیش فرو کشیده می شود. در موقع نیش زدن, زنبور کارگر, شکم خود را به سرعت به سمت پایین خم کرده و با یک حرکت سریع نیش خود را در بدن شکار فرو می کند. در این حالت ماهیچه ها یکی پس از دیگری بکار می افتند, نیش را در عمق بیشتری فرو می برند. حتی اگر نیش از بدن زنبور جدا شده باشد, زهری که توسط غده های ترشح کننده زهر به داخل کیسه زهر ریخته شده به داخل زخم تزریق می شود.

نیش ملکه بلندتر است و خمیدگی بیشتری دارد و با استحکام بیشتری به بدن اتصال دارد. دندانه های آن تا حدودی کوچکتر است و غده زهر ساز آن بزرگتر می باشد. اگرچه ملکه به انسان نیش نمی زند ولی توان آن را دارد و گاهی اوقات هم آن را بکار می گیرد. کسانی که ملکه آنها را نیش زده است می گویند نیش ملکه از نیش زنبوران کارگر دردناکتر است.

دستگاه تولید مثل زنبور عسل

دستگاه تولید مثل فقط در ملکه و افراد نر کاملا رشد کرده است. در افراد کارگر این دستگاه وجود دارد ولی کامل نیست. بیضه ها یک جفت اجسام پهن و کوچک هستند که در داخل شکم زنبور های نر جای دارند. این اندام ها به Vasa deferens اتصال دارند. این قسمت نیز به نوبه خود به یک کیسه باریک و بلند اتصال دارد که Seminal vesicle کیسه اسپرم نام دارد. کیسه اسپرم در انتهای عقبی غده ترشح کننده ماده مخاطی mucus gland باز می شود. این قسمت به نوبه خود به یک لوله به نام ejaculatory duct اتصال دارد که به آلت تناسلی نر penis ختم می شود و از همین قسمت است که اسپرم در موقع جفت گیری خارج می شود.

تخمدان ها اندام های بزرگ و گلابی شکل هستند که از لوله های باریک و به هم فشرده ای به نام Ovariol تشکیل یافته است. هر یک از این لوله ها به یک لوله پهن تر ختم می شوند که به نوبه خود با هم یکی شده Oviduct را می سازند که به زهدان ختم می شود. زهدان در دیواره بدن و قاعده نیش باز می شود. در قسمت پشتی زهدان یک اندام کروی شکلی قرار دارد که محفظه ذخیره اسپرم Spermatheca نام دارد و اسپرم دریافت شده در موقع جفت گیری در آن ذخیره می شود. هنگامی که تخم از Oviduct به قسمت خارج عبور می کند, رشد کرده و در همین حال اسپرم آزاد می شود و در داخل زهدان موجب تلقیح تخم می گردد. عمل لقاح تخم اختیاری است و به وسیله ملکه انجام می گردد. تخم های لقاح شده تبدیل به ملکه یا زنبور کارگر می شود و حال آنکه از تخم های لقاح نشده افراد نر به وجود می آید.

بال در زنبور عسل

بال در زنبور عسل برای پرواز سریع, مانور چابکانه و قابلیت حمل بارهای سنگین ساخته شده است. هر یک از بال ها در قاعده به بدن قلاب شده و در حرکت بالا و پایین و عقب و جلو آزاد است و می تواند پیچ بخورد و تا حدودی بگردد. در هنگام پرواز بال ها با هم یکی می شوند. در لبه عقبی بال های جلویی یک تا خوردگی وجود دارد که قلاب های بال های عقبی به آن اتصال پیدا می کند و دو بال به صورت یک واحد در می آید. تمام حرکات بال ها به وسیله سیستم ماهیچه ای درهمی در سینه کنترل می شود. این ماهیچه ها مستقیما به بال اتصال ندارد, بلکه به قطعات متحرکی در سینه وصل شده اند. باتوجه به سادگی مکانیسم بال در زنبور عسل, بازدهی بال زدن در این حشرات اعجاب انگیز است و زنبوران عسل حتی بدون دستگاه هدایت کننده, می توانند سمت جلو, عقب و جوانب پرواز کنند, و با آسانی فوق العاده ای دور بزنند.

پا در زنبور عسل

پاهای زنبور عسل هر یک به پنج قسمت اصلی که بند یا مفصل نام دارد, تقسیم شده اند که به وسیله یک لولای قابل انعطاف به هم اتصال دارند. نزدیکترین مفصل به سینه Coxa نام دارد پس از آن به ترتیب پی ران Trochanter ران Femur ساق Tibia و پنجه ها Tarsuas قرار گرفته اند. قسمت آخر به نوبه خود به پنج قسمت تقسیم شده است. قسمت اول پنجه Basitarsus از همه بزرگتر است و گاهی به آن Planta هم گفته می شود. لولا ها اگرچه قابل تحرک هستند ولی در یک سطح حرکت می کنند. ولی هر پا دارای چندین لولاست که هریک در سطح خاصی حرکت می کنند و در مجموع این اشکال برطرف می شود و به همین لحاظ پاها قادرند در جهات مختلف به حرکت در آیند.

پاها علاوه براینکه دستگاه حرکت هستند, در زنبور عسل برای جمع آوری گرده تغییر شکل داده است. لبه داخلی ساق پاهای جلویی دارای فرو رفتگی عمیقی در انتهای قدامی می باشد که اصطلاحا به پاک کننده شاخک معروف است. لبه داخلی این اندام از ردیف موهای ظریف مثل دندانه شانه پوشیده شده. وقتی آنتن را دانه های گرده فرا گرفته باشد کارگران آن را به داخل این فرو رفتگی می کشند و پاک می کنند. اندام تمیز کردن شاخک در افراد نر و ملکه نیز دیده می شود. برس ها در سطح داخلی بند اول پاهای جلویی و میانی قرار گرفته اند. زنبور عسل به وسیله پاهای اول دانه های گرده و ذرات دیگر را از سر خود یا چشم ها و قطعات دهان پاک می کند. در همین حال با پاهای دوم سینه را تمیز می کند.

ساق پاه های سوم دارای سبد گرده است که به وسیله گودی سطح آن و ردیف های موی زبر و بلند که در اطراف آن قرار گرفته اند بوجود آمده است. با یک سری مانورها و حرکات بخصوص زنبور عسل کارگر می تواند دانه های گرده را که به وسیله برس ها جمع آوری شده اند در سبد گرده قرار دهد. دانه های گرده به وسیله نوش گل ها, مرطوب و به شکل قرص های فشرده در می آیند. در موقع بازگشت به کندو زنبور کارگر یک سلول را انتخاب می کند, با سر و شاخک های خود آن را بررسی می کند. سپس برمی گردد انتهای بدن و پاهای عقبی خود را داخل سلول قرار می دهد و توده های گرده را داخل سلول می اندازد. خارهای روی پاها کمک می کند تا حشره توده های گرده را از خود جدا کند. بدین ترتیب هر فرد موجود در کندو, به سهم خود در موفقیت کلنی تلاش می کند و در واقع مکمل سازمان منحصر به فرد آنست.

{ مرتضی اسماعیلی }

‫3 دیدگاه ها

  1. خوب بود اما مشکل در سلکت متن وجود داشت
    لطفا اصلاح شود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *